رزرز، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

رز

روز مادر

  A Mom has a very special touch ! that  warms the hearts and means so much Dear Mom How can I thank you for your endless kindness! Dear Mon How Can I Thank you for your endless pure hugs!  Dear Mom how Can I Thank you for your all pure  and kind things that you 're done for me I worship your with love , Happy mom's day    ...
23 ارديبهشت 1391

یه متن قشنگ

عشق من این متن و از وبلاگ یکی از دوستان عزیزم تو نی نی سایت برداشتم دوست داشتم اینجا برای تو هم بگذارم ، امروز وقتی داشتم می بردمت خونه مامی جون که برم سر کار خیلی غر زدی و گریه کردی ، من همش عذاب وجدان داشتم ، نمی دونم چی کار کنم ، من فقط برای تو دلم میخواد بیام سرکار که بتونم هر چی بخوایی برایت تهیه کنم ، عزیزم ، خوشگلم ، عشقم ، زندگیم ، تورو خدا منو ببخش اگه اذیتت می کنم ، اگه صبح زود بیدارت می کنم ، اگع پیشت نیستم و تو دلتنگ می شی ، اگه کم پیشت هستم و...       مادامي كه اين اطفال كنارت هستند تا ميتواني دوستشان بدار , خود را فراموش كن و به ايشان خدمت نما . شفقت فراوان خود را از آنها دريغ مدار , مادام كه اين مو...
20 ارديبهشت 1391

مامی خیلی خوشحاله ! خدایا شکر

عشق من و بابا    امروز شنبه 16 اردیبهشت جواب آزمایش IUG  ات را گرفتیم . خدای مهربون ازت واقعا تشکر می کنم ، جواب منفی بود . هوراااااااااااااااااااااااااااا خیلی خوشحالم خیلییییییی، نمی دونی چقدر ! دلم میخواد دکتر فخرایی را بکشم ، واقعا که فقط دارد تجارت می کند ، من واقعا به خاطر اون کارهایی که 3 ماه پیش کردیم و تو رو اینقدر اذیت کردیم معذرت می خواهم عزیزم ! امیدوارم همیشه ، همیشه سالم باشی!! میمیرم برات  هزار تا بوس از همه جای دختر خوشمزه ام !!   ...
19 ارديبهشت 1391

روش جدید غذا خوردن !

توت فرنگی مامی ! وای دیشب دیگه نمی دونستم با شما چیکار کنم ! ببین این عکسته :     داشتیم غذا می خوردیم تو همش دستای نازتو می کردی تو دهنت ! بعد می مالیدی بهم !! تمام موها ، مژه ها ت شده بود غذا و ماست !! وای رفتیم حمام بعدش !قربونت برم من که البته کلی داشتی با دستای کوچولوی نازت که چسبناک شده بود کیف می کردی و آواز می خواندی براشون !! رفتیم حمام شما هم که عاشق حمام نشستی و کلی بازی کردی فقط موقع لباس پوشیدن مثل همیشه گریه !! خداوندا ! به خاطر همه نعمتهایت ازت متشکرم ! مواظب گل ما باش  ...
19 ارديبهشت 1391

اولین روز اولین سفر

توت فرنگی ما  امروز داریم می ریم شمال ! و تو برای اولین بار داری سفر را تجربه می کنی ! صبح بیدار شدیم وسایلمونو جمع کردیم و من هم نگران و هم سر گیجه گرفتم که چی باید بردارم !! تو هم بیدار شدی سر حال لباس پوشیدیم و ساعت 10 حرکت کردیم با مامانی و بابا حسنت !   تو راه نو خوابت برد تا نارنجستان که چای خوردیم و کیک تو هم شیر خوردی ! و برایت همه چی عجیب بود ! ساعت 2 رسیدیم !تو هم متعجب! قربونت برممممممممممم من خیلی خوب بودی خیییلی !   خدایا ازت ممنونم   رفتیم یکم که استراحت کردیم و خوابیدیم راه افتادیم پیاده روی و تو هم تو کالسکه ات خوشحال !   بیشتر روز خواب بودی ! باب...
18 ارديبهشت 1391

دومین روز اولین سفر

توت فرنگی ما   امروز بیدار شدیم صبحانه خوردیم تو هم سرلاکت تو 3 قاشق خوردی ! این قدر کنجکاوی می کنی که فرصت خوردن نداری !!! امروز با یه گربه آشنا شدی به اسم پیشی !!!!!!!! کلی برایش ذوق می کردی ! اول رفتبم پیاده روی و عکس گرفتیم کلی بعد رفتیم پیش آقای خسروی تو خوابت برد ! نقاشی مامی رو هم  که قبلا بهش داده بود ، زده بود به اتاق کارش ! عزیزکم دوباره کمی پیاده روی کردیم تو با گل ها بازی می کردی وایییی باورم نمی شه اینقدر تو بزرگ شدی که اینقدر می فهمی !!!!!!! گل ها رو دوست داری وای خدا رو شکر شکر شکر گل رز من مواظب خودت باش خیلی بعد ازظهر رفتیم خرید نور برای اولین بار تو ی...
18 ارديبهشت 1391

سومین روز اولین سفر

  عزیز مامی تو خوشحال از خواب بیدار می شی تو بغل من خودتو تکون می دی که بریم بیرون ! قربونت برم کلی ددری شدی ! امروز بعد صبحانه رفتیم با بابا و مامانی ایران کتان ! تو رو گذاشتیم تو چرخ خرید کلی اولش تعجب کردی !!! هی اینور و اونور رو نگاه می کردی ! بعدش با یه نی نی حدود 2 ساله آشنا شدی باهاش بای بای کری دست دستی کردی ! کلی آواز خوندی برات دو ت اپیراهن خریدم ، حدود 2 ساعت اونجا بودیم دیگه آخراش خسته شده بودی تا اومدیم تو ماشین خوابت برد . قربونت برم برات همه چی عجیب بود کلی تجربه جدید کسب کردی  یه اسباب بازی قطار هم برات خریدم شب تمیزش کردم کللللییی ذوق کردی باهاش  آهنگ می زد تو هم ذوق می کردی...
18 ارديبهشت 1391

داریم میریم سفر

عزیزکم فردا 5 اردیبهشت 1391 است ! سنجاب من ما داریم  برای اولین بار با شما میریم سفر ! من خیلی نگران هستم نمی دونم چرا !همش دارم فکر می کنم چی باید بر دارم ، چقدر لباس می خوای ؟ چی باید بیارم برای غذایت ! اونجا کجا بازی کنی !!! عزیزم تو نارحت و اذیت نشی ! وای خدا من چقدر نگرانم همش   خدایا مواظب ما باش ! خدای مهربون من همیشه کنار ما باش ! ...
12 ارديبهشت 1391

برگشتن از سفر

وای خیلی خوب بود 5 روز کنار هم بودیم من و تو و بابا !!! از صبح تا شب  تو هم خوشحال ! گاهی  فکر  می کنم چی می شد ما سه تایی همش پیش هم بودیم خوش می گذروندیم ، می خندیدیم ، بازی می کردیم .... وای صبح اسباب هایمان را جمع کردیم که راه بیوفتیم تو خوابت می اومد خوابیدی  تو راه یکم غر زدی چون گرسنه ات بود چون جاده شلوغ بود بابا زیاد جایی نایستاد برای همین تو راه بهت غذا دادم بعدش خوابت بر د  .  وقتی رسیدیم خونه کلی با دیدن اسباب بازی هایت ذوق کردی ، قربونت برم که یادت می مونه  وای اتاقتو که دیدی یه هه گفتی و خندیدی ! ولی خسته بودی و کلافه بردیمت حموم بعد از حموم زود خوابت برد&...
12 ارديبهشت 1391

گردش در پارک

خوشگل مامی   امروز می خواهیم با خاله گلنوش و عمو علی بریم پارک قیریه بعدش بریم خونشون ! تو امروز برای اولین بار تو خود کالسکه ات نشستی ! اول خیلی متعجب بودی ولی بعد خوشت اومده بود . ساعت 5 رفتیم بیرون ، واییییییییی پارک خیلی خیلی شلوغ بود ولی هوای خیلی خوبی بود ، تو پیش بابا و عمو علی بودی منو گلنوش رفتیم پیاده روی تند بعد آمدیم ولی باد شدید شروع شد و مجبور شدیم بریم بابا سریع رفت ماشین را بیاورد که بریم رفتیم خانه خاله گلنوش اینها داشتم پمپرزتو عوض می کیردم که وای جیش کردی ! وای اگر گلنوش بفهمه !!!!!!!!! ولی خدا رو شکر هیجا نریخت !!ههه هههه عزیزکم آخه خاله گلنوش خیلی حساسه روی همه چی !!!! ( یکم وسواس ! :-) ) خلاصه خوشگل مام...
4 ارديبهشت 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رز می باشد